نوشته: يهويی در گوشش بگو دوسِت دارم و هُلش بده رو تخت منم همینکاﺭو کردم ولی دندهﻯ بابام شکست بعدشم از خونه بیرونم انداخت خب قبلش بگید اینکارﺍرو با کی باید بکنیم :/ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ما ترکا به کسی که یهو بپره وسط حرفامون میگیم؛سنی کیم سیشدی بورا؟ (چه كسى تو را در اينجا ريد) زيبا نيست؟ 😐😂 ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از وقتی به پسرخالم گفتم چطوری به دنیا اومده از باباش متنفر شده دیروز باباش بهش گفت برو تو اتاق درستو بخون، گفت اگه نخونم چی میشه؟ حتما میخوای به منم تجاوز بکنی ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از یکی پرسیدم پلاک ۲۱ کجاس؟ گفت باید نگا کنی گفتم مرسی داداش راهنماییم کردی حواسمنبود داشتم بوو میکشیدم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چه خوشمزه ست. اينو از كجا آوردي؟ از تو كونم (مكالمه سليمان و زنبور عسل) ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ با توجه به شرایط زندگیمون من بعید میدونم آدم و حوا فقط یه دونه سیب خورده باشن ،قطعا دهن درخت رو سرویس کردن و پاشم ریدن ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ من تحقیق کردم همه ی پسرا وقتی دوست دخترشون رو پیاده میکنن میگـوزن ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شمام وقتی بچه بودید جلوی چاه حمومو میگرفتید که شنا کنید ؟؟ یا شل مغزتون فقط منم؟ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یادمه اولین باری که از دوز دخترم بوس خاک بر سری گرفتم از ترس بابام تا دم خونه لبامو میکشیدم به دیوار از بس رژلب زده بود ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بچه که بودم، فک میکردم جمعه های ماه رمضون رو میشه روزه نگرفت تا اینکه بزرگ شدم و فهمیدم که کل شو میشه نگرفت ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اوناییکه تصوری از حموم عمومی ندارن! این شکلی بود حمام عمومی ،معلوم نبود حمومه یا عذاب شب اول قبر 😂😂😂 ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سالار عقیلی شبها از خواب میپره و داد میزنه: ایرااااااان زنش میگه سالار بخواب خونه ای روی سِن نیستی ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ میری آدامستو بچسبونی زیر صندلی آدامس یکی دیگه میچسبه به دستت،واقعا چقدر بی فرهنگن این ملت ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شوق ازدواج را در برگه اسم فامیل دختری دیدم که اشیا از «ش» را نوشته بود : شوهر پلاستیکی ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ طرف داشت با گوشی حرف میزد گفت روز خیلی سختی داشتم مگه آمریکاس؟؟بگو حاجی ک#و#نم پاره شد، خیلیم مختصر خیلیم قشنگ ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دختر داییم ۱۰ سالشه با دوس پسرش سلفی گرفته گذاشته بکگراند گوشیش اونوقت من ۲۵ سالمه هنوز فک میکنم آب دسشویی با آب اشپزخونه فرق داره ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ما هممون یه رفیقی به اسم ممد داریم، حتی دخترام ب بعضی از دوستاشون میگن داش ممد . . . . . . . . . حتی سعدی هم یه رفیقی به اسم ممد داشته نشون به این نشون که میگه: هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است 😐😂 ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بارونی که رو سر سینگل میباره شااشه شاااااش. ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کاش وقتی میاید مهمونی زود برید. شاید تو یکی از اطاق های اون خونه یکی خودشو زده به خواب که داره از شاش میمیره :( ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آقا ما ابتدایی که بودیم یه روز بابامون ما رو برد تعزیه، این وسط نقش شمر رو هم پسر دایی بابام بازی میکرد، ما هم که ای کیو فرداش تو مدرسه با افتخار به همه میگفتیم ما از فامیلای یزید هستیم! الان که فکر میکنم میگم خدایا مگه شمر و یزید با هم فامیل بودن؟ با تشکر از عسل بابت ارسال جوک ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دانشمندان دارن تحقیق میکنن ک یک انسان تا چند وقت می تونه بدون مغز زندگی کنه . . . . یه لطفی بکن و سن خودتو بهشون بگو 😂 با تشکر از پریسا جون بابت ارسال جوک ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کلاغه میگه قار قار ننه اش میگه زهر مار 🐍 باباش میگه ولش کن ❤ چادر سیاه سرش کن از خونه بیرونش کن "از شاعران گمنام دهه شصت" با تشکر از پریسا جون بابت ارسال جوک ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ ...........چه تلخ بود ان لحظه..... 😢. . . یهو 😩 بی هوا 😫 با جوراب 😱 پاهایم را 😧😮 تو دمپایی خیس گذاشتم 😐 😂😂 با تشکر از پریسا جون بابت ارسال جوک ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اگه مردها باردار میشدند، چه اتفاقاتی می افتاد؟ 👶🏻👨🏻 تو همون هفتههای اول حوصله شون سر میرفت و سزارین میکردن 😀 کشوی میز رو با هل دادن شکمشون میبستن 🤪 اگه بچه توی شکمشون لگد میزد، اونا هم فورا توی سرش میزدند تا ادب شه 😝 اگه ویار میکردند، باعث به وجود اومدن قحطی میشدن 😬 به خاطر بیتوجهی تا لحظه زایمان هم سراغ دکتر نمیرفتند و احتمالا تو اداره وضع حمل میکردند 😆 خواهشا آقایون اعتراض نکنید، چون اعتراض وارد نیست 😂✋️ با تشکر از نیوشا برای ارسال جوک هاش ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سناریو پرتکرار، وقتی توریست میبینیم: هموطن: هلو 😃 ولکام تو ایران. ور آرو یو فرام؟ توریست: تنکس. آیم فرام (یه قبرستونی). وود یو پلیز تل می عه لیتل بیت ابوت دیس پِلِیس؟ هموطن: 😃 توریست: وود یو؟ هموطن: 😃 توریست: دو یو اسپیک انگلیش سِر؟ هموطن: 😃 😂 با تشکر از بابت ارسال جوک هاش ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*
چطور مطورید گل گلیا، میخوام براتون یه سری خاطرات بگم جیگرتون حال بیاد من بچه که بودم روابط عمومیه بالایی نداشتم و رفیق و دوست صمیمی زیاد نداشتم و بیشتر وقتم همیشه تو خونه بودم البته چون خیلی مظلوم بودم کسی بام دوست نمیشد در جریانید که قدیم براتون تعریف کردم مظلومیت هامو دفترچه خاطرات | مظلومیت ◄ بعد چون روابط عمومیم پایین بود ، درک درست حسابی از خیلی چیزا نداشتم چون تو خونواده خیلی چیزا رو نمیشه خونواده یاد بده و باید تو کلاس و رفیق و جامعه یاد بگیری یکی از مسائلی که من یاد نگرفته بودم ، هیچ آگاهی از جنس مخالف و مشکلات و ساختار بدنش بود بعد مادرم آرایشگاه داشت همراه با آرایشگری یه سری وسیله میفروخت که مختص خانم و دخترا بود :khak: :khak: بعد مثلن بجای اینکه دخترا و خانوما برن سوپر مارکت ، یارو سلام کنه اینا بگن سلام و زهره مار که یارو متوجه بشه میومدن از ننه ی من میخریدن *righo_ha* *fuhsh* بعد مادر بزرگم ، مریض شده بود تو خونمون و کنترل ادرارشو از دست داده بود چون سکته مغزی کرده بود بعد من همیشه فکر میکردم اینا پوشک بزرگساله و برای ننه بتولم خریدن بدبختیش اینه که سنم قده سنه خر خان بود بیست و یکی دو سال سن داشتم *ey_khoda* *ey_khoda* من چمیدونستم که اینا برا چیه ، فکر میکردم ایزی لایفه *narahat* *narahat* بعد نکه روش نوشته بود مای لیدی ،من فکر میکردم که یعنی بیبی ها دیگه بزرگ شدن شدن لیدی برا همین اسمش اینه :khak: :khak: خلاصه ، بعد کنترل ادرارشو از دست داده بود ننه بتولم مامانم گفت که اصخر پاشو برو از داروخونه ایزی لایف بخر برا ننه بتولت و بیار که ایزی لایفش کنیم گفتم باو داروخونه نمیخواد ، رفتم از زیر تخت به بسته مای لیدی دادم بش :khak: :khak: دو ساعت به پریز برق نگاه میکرد ، بعد گفت نه اینا اندازش نیست *chendesh* *chendesh* برو بخر و بیا یعنی الان که متوجه شدم دیگه اون ادم سابق نشدم :khak: :khak: تازه بعضی وقتا تو مسیر مدرسه تو دوران راهنمایی و دبیرستان ، پلاستیک زباله ها که پخش و پلا میشد ازینا میدیدم دو ساعت هنگ میکردم *gerye* *gerye* خو شمام فکر کنید که مثلن این پوشک بچس ، بعد فکر میکنی باید یکی توش ریده باشه بعد میبینی توش ریده نیست قشنگ تا اخر شب ، مخم تیر میکشید ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ یبارم رفته بودیم مهمونی ،شب موندگار شدیم بعد من تو رخت خوابشون شاشیدم :khak: :khak: صبح بیدار شدم انداختمش گردن بابام که یعنی بابام شاشیده تو جای من *amo_barghi* *amo_barghi* صبح بیدار شدم ، بلند گفتم وااااای ممدرضا پاشو ببین چیکار کردی ؟؟ *moteafesam* *moteafesam* عاقام گفت چیکار کردم ؟؟ *bi_chare* *bi_chare* گفتم بیا نگاه دیشب شاشیدی تو رخت خواب من اتفاقا قبولم کرد بابام که شاشیده *fekr* *fekr* ولی نمیدونم چرا بعدن به من میگفتن اصخر شاشو اصلن جور در نمیاد ، اخه هر موقع اقام میگوزید مینداخت گردن من و همه هم باورشون میشد اصن دیگه عادت کرده بودم هر کسی میگوزید من سریع گردن میگرفتم و میگفتم من بودم ولی تو این مورد اصن جواب نداد خیلی نامردیه *gerye* *gerye* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ یا یبار ماهی عید گرفته بودیم ننم گفت اب ماهی کثیف شده عوضش کن گفتم باشه خیالت تخت رفتم اول ماهیه رو انداختم تو یه کاسه ابگوشتی *modir* *modir* بعد تُنگشو شروع کردم شستن بعد به ماهیه گفتم ، الان برات اب گرم میزارم تو تُنگت که همیطوری حال بیای برا خودت و کیف کنی و با شورت بگردی داخل تُنگت هی هم خودتو بمالی به درو دیوار تُنگت *lover* *lover* اونم هی برام بوس میفرستاد و لباشو بازو بسته میکرد منم اب ولرم براش پر کردم پرتش کردم تو تُنگ ، تا انداختمش تو تُنگ یکمی تکون تکون خورد و یه وری خوابید رو آب *hazyon* *hazyon* بعد منم حول کرده بودم مخم کار نمیداد که چیکار کنم بجا اینکه ابشو عوض کنم سریع بزارمش توی آب سرد یهو خون به مغزم نرسید گذاشتمش تو فیریزر که سردش بشه خلاصه کشتمش :khak: :khak: ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ تو مقطع لیسانس که بودیم کلاسمون هممون پسر بودیم ترم اول و دوم همه پسر بودیم *ieneh* *ieneh* ترم سوم یه دختره انتقالی گرفت اومد تو کلاس ما ،اینم ریزه پیزه بود اصن هیچ وقت نمیدیدمش قاطی بچه ها گم میشد :khak: :khak: البته اینم بگم ، دانشگاه مختلط بودا ولی از شانس بنده افتاده بودم قاطی پسرا البته یه چیزاییش خوب بودا خودمونی بودیم با هم خلاصه بدبختیه من ازون موقع که این دختره اومد تو کلاس شروع شد *ey_khoda* *ey_khoda* دم اسفند بود اخرای سال استاد یکمی دیر اومد من رفتم که بگم مثلن دیگه نیاید کلاس و اینا بریم خونه و بعده عید بیایم رفتم اون بالا گفتم اخمخا هر کی از فردا بیاد کلاسا رو برگذار کنه شلوارشو در میارم تا درس عبرتی برای بقیه بشه *bi asab* *righo_ha* یهو چشمم خورد به این دختره اومدم درستش کنم گفتم گفتم اوه اوه ، اره خلاصه هر کسی فردا بیاد کلاسا رو شلوارمو در میارم و میام تو کلاس :khak: :khak: بعدم الکی مثلن گوشیم زنگ خوردو اینا گفتم الو الو رفتم بیرون بعد همش این دختره میشست اخره کلاس اصن چه رسمیه دختر بشینه آخر کلاس که دیده نشه *ajibeh* *ajibeh* یبار من اخره کلاس بودم رفیقم بقلم بعد اینم پشت ما بود بعد من هیچ وقت خودکار نداشتم ، رفیقم همیشه دوتا خودکار میورد دو رنگ مختلف ، بعد وقتی این با اون رنگ مینوشت من با یه رنگ دیگه هی عوض میکردیم *palid* *palid* بعد وسطش من تند تند نوشتم اون جا موند از نوشتن استاد داشت توضیح میداد و نوشتن تموم شده بود و منم تموم کرده بدم ولی اون داشت مینوشت هنوز ، رسید به یه جایی که باید خودکارشو عوض میکرد ، بعد خودکارش دست من بود گفت اصخر خودکارو بده *are_are* *are_are* منم نیشمو باز کردم و شصتمو بش نشون دادم 👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻 بعد یهو چشمم خورد به این دختره که پشتمون نشسته بود که داشت نگاه شصت من میکرد منم گفتم چه کنم و چه نکنم شروع کردم با شصتم اشاره کردن به خودکاره رفیقم میگفتم خب باشه پس اون خودکاره رو بده بیاد ؛ اونو بعدم هی با شصتم سعی میکردم اشاره کنم ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* لیست خاطرات قرار داده شده تا به حال ◄
میخوام چنتا آهنگ حرام الخاک بر سریه شاد براتون بزارم قر بدید و توبه کنید بریم یه آهنگ سره حال فارسیه شاد سوتی دانلود نکنی از دستت رفته یادت باشه اینجا خنگولستانه ، پیشنهاداش همیشه متفاوته نَیِّر نَیِّر ، نَیِّر دیگه بسه بیا یبار وفا کن نَیِّر یا جونم بستون یا دردم دعوا کن نَیِّر دله من عزا گرفته بیا نَیِّر دلم بهونه ی تو رو گرفته بیا نَیِّر باریک الله به این دوستای باحال آها خدا میدونه نَیِّر اگه یه دل تو دنیا پر از صفا باشه من یکی دارم تلفن میزنم جواب نمیدی کسی رو مثل من عذاب نمیدی حالا جواب یادت میاد تو میدون با هم میرفتیم هییی به هم دیگه قول دادیم جناق شکستیم هییی اذانه های میدون چراقمون بود هییی روشن گرم بازار بهارمون بود عجب شبی بود امشب عجب شبی بود [audio mp3="/uploads/2017/11/farsi_shad_raghs_8_azar_1396.mp3"][/audio] حجم تقریبا نه مگا بایت ◄ آآآآآی یک شب از سره لطف مهمان دلم شو در انجمن عشق ، شمع محفلم شو اگه ماه شبم ، ماهه شبم میشی چی میشه ؟؟ یک شب که هزار شب نمیشه در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست آنجا که صفا هست نور خدا هست ما شا الله قریا بزن اون قر قشنگه رو باریک الله به این قر کمر جانم به این شاهداماد تازگیا با دله من دختری همزبون شده شکره خدا که دختره ، دختره ایرانی شده شکره خدا که دختره ، دختره شیرازی شده دختره ایرونی نازتو بنازم ، گل باغه نازه شیرازت رو بنازم دختره شیرازی نازتو بنازم ، گل باغه نازه شیرازت رو بنازم هم روز اول که نگاهوم کِردی با رنگ چشمونت سیاهم کِردی با رنگ چشمونت خمارم کِردی حاااالا باریک الله به به بیار دستای خوشگلو بالا آی آی گل دارم یه سبد سونبول دارم گله باغه دلمه ، عطر آب و گلمه گلمو ارزون میدم با باغه تو نمیدم گلمو ارزون میدم دلمو بت نمیدم آقا این دوستان برید پایین برقصید خاک بر سرتون *bi asab* *bi asab* آی دختره گل فروش گلو ارزون نفروش من خودم باغبونم قدر گل رو میدونم بیا تا با من بفروش ، گلو ارزون نفروش ، قیمت دل بفروش من از کجا بدونم تو باغبونی ؟؟ یه اشنای خوبو یه همزبونی ؟؟ از پینه های دستم باید بدونی یا از نگاه مستم باید بخونی شناختی؟؟ اره والا آهنگه خیلی شادیه از دستش ندید *gil_li_li_li* *gil_li_li_li* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه آهنگ عربی خاااااک بر سری براتون گذاشتم بزارید و قر بدید حرام است حرام است وولی وولی وولی دردت به وولی جیگیلی جیگلی مظلوووممم ماتیمه زرتی حبیبی واتیله ماماتایله تو مثله چیپسمونی ، چیپسمونی هل تو ماذا ، انته مورفین ماماتایله الخلیلی بدو بیا بدو بیا بدو بیا یا الله بدو بیا بدو بیا اصحب الکفششو در اورده بوم بوم بوم الحبلت بده به من یه تبلت یا تف تف تف الهی خیر نبیتی بردار بیار [audio mp3="/uploads/2017/11/arabi_haram_8_azar_1396.mp3"][/audio] حجم فایل تقریبا هفت مگا بایت ◄ :khak: :khak: :khak: ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** برگزیده شدنمون مبارک ان شا الله تا وقتی برگزیده ایم هر شب موزیک شاد رو داریم برنامه ی فردا بندری و بابا کرم قر بدید و توبه کنید سیستم موزیک آنلاین رو براتون فعال میکنم که بتونید آهنگای قبلی رو هم دانلود کنید سیستم دانلود موزیک به شکل یه فیل هست که هاز بالای صفحه آویزون میشه نکته مهم اینکه تا وقتی میخوای دانلود کنید پنجرش رو نبندید که میره تا دفعه بعدی که موزیک میزاریم *kiss* خیلی دوستتون داریم *kiss* اعضای جدید خونواده ی خنگولستان خیلی خوش اومدید *baghal*
سلوم به بروبچ خنگولستان میخوام یه سری خاطره از اولین چت هایی که داشتم براتون بگم خب اولین چت کردن من و فضای مجازی من مربوط میشه به تقریبا پنج شیش سال پیش اون موقه ها برنامه های چتی که الان هست ، مثه تلگرام و واتساب و نمیدونم و فلان و بهمان نبود اون موقع پیشرفته ترین برنامه چت یه برنامه بود به اسم نیم باز ،یه ایکون نارنجی رنگ داشت که هم برای سیستم اومده بود و هم برای گوشی من اوایل گوشی خوب نداشتم ، گوشیم ازین ساده ها بود ولی بخاطر اینکه کنکور دولتی در اومدم ، بابام برام لب تاب خریده بود که هنوز دارمش و کارام و کارای خنگولستان رو با همون انجام میدم این نیم باز ، هم چت شخصی داشت ، یعنی با یه نفر چت میکردی نفر به نفر و هم گروه چت که بش میگفتن چت روم چون با سیستم میرفتم ، برنامشون برای چت روم خراب بود و کار نمیداد پس فقط چت نفر به نفر داشتم یه خصوصیتی که این نیم باز داشت ، یه روبات داشت این روبات کارش این بود که شانسی متصلت میکرد به یه غریبه خب حالا از اینجا به بعدش باحاله ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فکر کنید یه پسره گییییییییج و منگ که تنها تکنولوژی پیشرفته که دم دستش بود آتاری دستی بوده میاد تو فضای مجازی *fekr* *fekr* بعد ما خونه اینترنت نداشتیم ، لب تاب رو که بردم دانشگاه ،از اینترنت خوابگاه وصل میشدم اولین بار که رفتم تو این روباته روباته پیام داد شما یه یه غریبه وصل شدید ، سلام کنید منم یهو ذوق مرگ شدم گفتم سلااااااام غریبه 😂😂💃 یارو پیام داد m or f ( که بعد ها فهمیدم منظورش جنسیته ) منم که یه گیییییج و منگ زدم A بعد پایینش نوشتم یعنی اصخر هستم شما ؟؟ یارو دوتا شکلک اینطوری فرستاد 😐😒 بعدم قطع ارتباط زد روباته پیام داد اتصال شما با غریبه قطع شد برای اتصال مجدد اقدام کنید دوباره زدم وصل شدم به یه پسره اسمش مهران بود اینم مثه من داغون و گیج بود ولی چون ساده و اینا حرف میزدیم کلی هم حرف زدیم آیدی همو گرفتیم خییییییلی داغون بودیم منو این مهران مثلن اینا تو این غریبه میگفتن asl که یعنی اصل بده و مشخصاتت رو بده من نمیدونستم سریع میپریدم تو پیویه مهران میگفتم مهران تو این غریبه یکی بم گفته asl یعنی چی ؟؟ میگفت یعنی فکر کنم تو رو با عسل اشتباه گرفته بعد من میرفتم با این پیشفرض که من عسل یارو ام باش حرف زدن هی براش ناز میکردم میگفتم عزیزم حالا که من عسلتم برام چی میخری ؟؟ *malos* *malos* بعد میدیدم عسل که هیچی من گوزشم نیستم *narahat* *narahat* خلاصه یه مقداری زمان برد تا یاد گرفتم اصطلاحات چت کردنو تو این مدت حسابی از چت کردن با دخترا خجالت میکشیدم یه جوری ضایع بودم ؛ که با دختر میچتم پشت لب تاب که هم اتاقیام از قیافم میفهمیدن که طرفی که دارم چت میکنم باش دختره خب والا من حتی تو دوران بچگیمم ، کلن اهل زیاد بیرون رفتن ارتباط گرفتن حتی با پسرا هم نبودم تو خاطراتم بخونید بچگیم قشنگ معلومه بعد برا همین با دخترا توی همین غریبه بیشتر چت میکردیم و ایدی نمیگرفتم یه مدت حرف میزدیم یه ساعت دو ساعت و تموم میشد قطع میشد و دیگه همو نمیدیدیم چون این لب تابم دست بچه ها هم میرفت ، اصن دوست نداشتم ایدیشو ببینن یا هر چی هنوزم همیطوری ام کلن ادم نمیشم *shadi* *shadi* من همیشه دستم به طنز میرفت و خنده دار تایپ میکردم حتی متن های ساده ایی که عادی میگفتن طرفی مقابل که باش چت میکردم اونطرف از خنده میرید تو شلوارش *bi_chare* *bi_chare* خلاصه بعده چند روزی که چت کردم دیدم عه چه خوبم من ؛ همه میخندن شاد میشن و کیف میکنن منم فکر کردم که کلن ملت هر کسی میاد برای چت کردن میخواد بخنده تو همین غریبه ها که بشون وصل میشدم یهو وصل شدم به یه دختره *vakh_vakh* *vakh_vakh* خدایا توبه *vakh_vakh* *vakh_vakh* عاقا ما وصل شدیم به این اصل و اینا رو پرسید من عادت نداشتم اصل بگیرم ، ولی خب تا اصل میدادم ،اتومات طرف مقابلم اصل میداد من گفتم اره اسمم اصخره ، اونم گفت منم سارینام *are_are* *are_are* بعد شروع کردیم حرف زدن وسط دری وریایی که من براش میگفتم این هی میگفت گرممه :khak: :khak: هی من میگفتم اشکالی نداره بعد دوباره یکمی حرف میزدیم این گفت احمق میگم گرممه :khak: :khak: بعد من میگفتم تو گرمته من احمقم ؟؟ *bi_chare* *bi_chare* میگفت تو چقدر خنگی ، خیلی گرممه من میگفتم خو اشکالی نداره این کارا رو که میگم بکن یه دوش آب سرده سره حال بگیر تا خنک بشی میگفت ای وای ، دوش نمیخوام بگیرم :khak: :khak: بعد گفتم که باوشه ، کولرو روشن کن ،خنک میشی بعد عصبانی شد ، گفت خیلی خری *bi asab* *bi asab* بعد دوباره حرف زدیم از اینور اونور حرف زدیم یهو گفتش که بیا پیشم ، من رو تخت دراز کشیدم بعد من چمیدونستم ، فکر کردم یه مدل مسخره بازیه میخوایم بخندیم و اینا گفتم باووووشه برو کنار که من اومدم زااااارت رفتم پیشش *amo_barghi* *amo_barghi* بعد شروع کردم تصویر سازی کردن برا خودم گفتم وای چقدر عروسک داری *yohoo* *yohoo* این عکس کیه رو دیوار اونم هی میخندید میگفت خیلی خری به قرآن بعد گفتم وای من خیلی گشنمه برم از یخچالتون یه چیزی بردارم *bandari* *bandari* گفت برو تندی بیا منم هی مثه اوسکلا صدا در میوردم میگفتم قیییییییژژژژژژ اون میگفت چی کار داری میکنی ؟ میگفتم هیچی دره اتاقتو باز کردم بعدم مثه اوسکلا به خونواده ایی که تو تصورات خودم ساخته بودم سلام احوال پرسی میکردم به سلام ملیکم ، چوطور موطوریید ؟ خواهش میکنیم پا نشید بعد گفت داری با کی حرف میزنی گفتم خونوادتن ، دارند تلوزیون میبینن گفت زهره مار تو خونه تنهاییم بعد یهو یه تکونی خوردم *Aya* *Aya* ولی خب ، فکر میکردم هنوز مسخره بازیه بعد رفتم دره یخچالشون گفتم اوووووه مایکل جکسون شما انگاری خیلی پول دارید که این همه خوراکی تو یخچال دارید *vakh_vakh* *vakh_vakh* اون میگفت زهره مار تندی بیا کارت دارم گفتم باوشه الان میام یکمی استیکر میوه و اینا براش فرستادم ، گفتم بیا اینا رو هم برا تو اوردم گفت ممنون بعد من پرسیدم خونوادت رفتن کجا ؟؟ گفت رفتن مسافرت گفتم اع ، خوش بگذره ان شا الله بشون بعد اونم گفت اره ، حالا که تنهاییم بیا به ما هم خوش بگذره *are_are* *are_are* منم گفتم باشه من اواز میخونم تو پاشو برقص بعد شروع کردم آواز خوندن ازون بالا بالا شمرون تا این پایین تهرون تو هر جا پا میزاری ، خاطر خواهات فراوون پیش خودت خیال کردی که تو درمون هر دردی نه جونم این خبر ها نیست ، عزیزم اشتباه کردی بعدم خودم قر میدادم و اینا و فکر میکردم که اونم داره قر میده یهو گفت وای خدایا تو چقدر احمقی *bandari* *bandari* یهو گفت نمیخوام بخونی *righo_ha* *righo_ha* بعد گفت من خیلی گرممه اخمخ من گفتم بیا فوتت کنم *moteafesam* *moteafesam* گفت تو خیلی گیجی پسر چی تنته ؟؟ گفتم شلوار کردی آبی با پیرهن زرد *ey_khoda* *ey_khoda* بعد گفت وای تو دیگه کی هستی ؟؟ منم گفتم اصخر هستم بعد من فکر کردم که منم باید بپرسم گفتم چی تنه توئه گفت تاپ سفید ، بعد گفت خیلی گرممه ، بیا لباسامو در بیار بعد جا خوردم ، یه چند ثانیه ایی ، هیچ نمیدونستم چی بنویسم گفتم که من باید برم دسشوری ، دشوریتون کجاس ؟؟ گفت پووووفففف برو بیا بعد من رفتم تو دشوری درو از پشت بستم این شروع کرد حرف زدن گفت بیا دیگه عزیزم ، منتظرتم من لباسامو در اوردم بیا با هم کیف کنیم بعد من تو توالت نمیمودم بیرون گفت داری چیکار میکنی بعد من میگفتم که ببین من ازین کارا بلد نیستم گفت باره اولته ؟؟ بعد من گفتم که من فکر کردم مسخره بازیه ، وگرنه اصن نمیومدم تو اتاقت گفت اشکالی نداره ، حالا شروع کنیم گفتم چی چیو شروع کنیم اصن من ایدز دارم ، ایدز میگیری میگفت یهو عصبانی شد گفت احمق مجازیه *righo_ha* *bi asab* بعد نکه خیلی گرمش بود هی خودشو میمالید به دره توالت منم میگفتم باو من اصن ماله این حرفا نیستم من همیطوری که عادی و اینکارو نکردم ، خدا زدتم ، پیغمبر از روم رد شده خدایی بی خیال من نیستم ، ببخشید بعد گفتش که بیشعوره اُمل ، یا نمیدونم گفت بیشعوره قومبول هی شروع کرد دری وری بارم کردن ولی من از توالتشون نیومدم بیرون خلاصه خیلی بد بود بعد قطع ارتباط زدم i am one ommol , or i am one ghombol ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بعد گوشی خریدم تونستم برم توی چت روم ها هیچ وقت یادم نمیره اولین بازی که خواستم برم داخل یه چت روم دنبال یه جایی میگشتم که خلوت باشه یه روم پیدا کردم به اسمه اسمان نه نفر یا هشت نفر داخلش بود پریدم داخلش شروع کردیم مسخره بازی و چرت و پرت گفتن و خندیدن بعد اصل ازم خواستن ، من خودمو معرفی کردم چند نفری داخل بودن یکیشون خودشو به مسخره بازی معرفی کرد گفت من بلقیس 45 ساله از آفریقا دیگه روش موند ، و همین بلقیسیه که میبینیدش نمیدونم برا شمام یش اومده یا نه ولی من وقتی توی روم چت میکردم و میخندیدیم شبا که میخوابیدمم خواب چت کردن میدیدم خلاصه مدیر اون رومه یه دختری بود به اسم اوا که با بلقیس رفیق بود منم میومدم بشون سر میزدم و مسخره بازی در میوردیم و میخندیدیم بعد یکی دو ماه که بودیم با هم دعواشون شد بلقیس و اوا بعد من دلم نمیومد که بین این دوتا دوست دعوا باشه هی بینشون وساطت میکردم که آشتی کنن حق با بلقیس بود ولی دو سه بار وادارش کردم که بره عذر خواهی کنه و ببخشتش تا دوستیشون درست بشه ولی فایده نداشت بعد یبار حسابی دعواشون شد این بلقیسم مثه مرغ پر کنده رفته بود تو لاک خودش خیلی زشت بود که این همه من گفتم بره و عذر بخواد و کوچیک بشه پیش یه ادم زبون نفهم ادش کردم ، دیدم خیلی دپرسه برا اینکه احساس نکنه چیزی رو از دست داده قرار شد روم بزنیم خودمون هی من اسمای مسخره میگفتم مثلن کلاه قرمزی میگفت نه میگفتم اسمشو بزاریم آفتاب پرست حامه میگفت نه هی گفتیم و هی گفتیم بعد گفتش که اسم یه شهر باشه گفتم باوشه و اولین کلنگ خنگولستان زده شد اولاش هیشکی نمیومد منو این شتر مرغ با هم تو گروه چت میکردیم چت روم ها اینطوری بود که اگه یکی دو روز کسی داخلش نمیومد چت روم بسته میشد و برای اینکه سره پا بمونه باید روبات میساختیم اولین روباتی که برای گروه ساختیم اسمش لولو خر خره بود خیلی باحال بود کم کم شلوغ شد لولو هم بین ما چرت و پرت میگفت خیلی خوب بود گاهی تا پونزه شونزه نفر پر میشد دعوا میشد میرقصیدن جوک میگفتن تا دم عید داخل روم بودیم اون مرکزیت ما پنج شیش نفر بود من بودم ، بلقیس ، فندوق ، شمالی ، مشتی باجی ، هندونه شمالی و مشتی باجی ازدواج کردن سره خونه زندگیاشونن و موندیم ، منو بلقیس و فندوق و هندونه بعد من خونه نت نداشتم باید بر میگشتم تعطیلات عید رو خونه ازون اولش این بلقیس بدبخت بود هی من ول میکردم اون ادامه میداد بش گفتم بلقیس من میرم حواست به چت روم باشه تا من برم خونه بعد عید میام و نیم باز فیلتر شد ،توسط سازمان فیلترینگ ما هیچ نشونه ایی از هم نداشتیم ،نه شماره ایی نه هیچی بعد این بلقیس هنوز روم رو با فیلتر شکن دو سه روز بعده فیلتر شدن نگه داشته بود شمارم رو از یه رفیقام پیدا کرده بود و بعد از اون ،پشت دستمون رو داغ کردیم که هیچ وقت بجز سروری که ماله خودمونه جایی فعالیت نکنیم ساختیم ، هیچی بلد نبودیم ،ولی ساختیم با هیچی یواش یواش با پول قرضی ، از رفیقام سایت و هزینه های سایت رو دادم ،بعد قرضشون رو دادم از سهمیه رزرو غذا زدم و قرضشون رو دادم سایت رو سره پا کردیم ریختیم روی سایت ، شروع کردیم پست گذاشتن بعد دیدیم قدرت نمیگیریم با خودم گفتم باید یه برنامه اندروید داشته باشیم دست به کار شدم نه ماه چشمم رو دوختم به صفحه کامپیوتر و ساختیم یواش یواش کاملش کردیم هنوزم میسازیم ،و الانم که خونواده بیست و پنج نفره ی ما خیلی بزرگ شده خیییییییلی تموم دلخوشی ما ، تموم دنیای ما همین خونواده ی خنگولستانه *baghal* خیلی میخامتون *gol_rose* *ghalb* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati* لیست خاطره های قرار داده شده تا به الان ◄
بچه ها دوتا عکس خاک بر سری گذاشتم تا فی*لتر نشدیم ببینید تا برش دارم سریع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ., . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . *bi_chare* *bi_chare* :khak: یعنی خعاااااااک :khak: *bi asab* سریع لایک کن تا لو ندادمت *bi asab*
^_^ بازی اشکنک داره سر شکستنک داره ^_^ *kiss* من چقد این پاندا رو دوست دارم *kiss* *bi asab* باز مثه دوتا بچه افتادید به جون هم *bi asab* * این است لذت تشت و آببازی * *gorz* عکس از زمان گرز سالاری *gorz* *vakh_vakh* مرد خرکبودی *vakh_vakh* * فوتوکوپی * *gerye* میخندی ، باس عر عر کنی *gerye* * چیزی ندارم بگم * :D جاسم طلسم :D بدون شرح و دردناک* :shock: برو داخل زیپو بکش بالا :shock: :shock: نن جون آمریکایی :shock: *fekr* برینم ؟؟ *fekr* *malos* آدم باس ریلکس باشه *malos* * زرت * *ieneh* خودم کشفش کردم *ieneh* :khak: بعد میگن برا دخترا جوک در میارید :khak: :khak: هیچ حرفی دیگه ندارم :khak:
* فهرست خاطره ها *
عکس های یادگارییادش بخیر بچگی ◄ *** یادش بخیر قدیما ◄ *** تفریح سالم ◄ *** دیدن خاطره ها به صورت ترتیبی ◄
خاطرات خنده دارخاطره هفتاد درصد ریاضی ◄ *** خاطره یک استاد دانشگاه شریف ◄ *** رید کفه آشپزخونه ◄ *** خروسه خر ◄ *** خرگوز ◄ *** زنبور و شیره حیاط ◄ *** جوب آب ◄ *** دوچرخه ◄ *** زمبور ◄ *** آپاندیس ◄ *** هنر نمایی ◄ *** خاطره چهار شنبه سوری ◄ *** جوجه رنگی ◄ *** خاطره شیر دوشیدن ◄ *** گوسفند و وانت ◄ *** کلاس جغرافی ◄ *** فلفل ◄ *** پرت کردن آشغال ◄ *** مظلومیت ◄ *** سمور ◄ *** شنا و شمال ◄ *** مداحی ◄ *** فیلم ترسناک ◄ *** مهر خانوادگی ◄ *** خر ◄ *** مسافرت مشهد ◄ *** نیمکت آخر ◄ *** اتوبوس وی آی پی ◄ *** محبت خانوادگی ◄ *** چشام شاخ داره ◄ *** دوچرخه چینی ◄ *** مانور آتش نشانی ◄ *** توالتای قدیم ◄ *** خاطرات خوابگاه ◄ *** خاطره خاکسپاری ◄ *** چهارشنبه سوری ◄ *** مادر ◄ *** خواستگاری ◄ *** بهداشت ◄ *** اولین چت ها ◄ *** خودکشی ◄ *** دانشجو ◄ *** من یه اخمخم ◄ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *** دیدن همه خاطره ها به صورت ترتیبی ◄
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم